یادداشت ویراستار: Nsenga K. Burton، PhD (@روشنفکر) استاد، تهیه کننده سینما، روزنامه نگار و منتقد فرهنگی است. او یکی از مدیران مرکز مدیریت فیلم و رسانه در دانشگاه اموری، بنیانگذار این دانشگاه است سیم برتون (یک وبلاگ خبری که اخبار مربوط به دیاسپورای آفریقا را پوشش می دهد) و دریافت کننده جایزه کارآفرین سال از انجمن ملی روزنامه نگاران سیاه پوست. نظرات بیان شده در اینجا مربوط به خود اوست. نظر بیشتر را در CNN بخوانید.
CNN
–
توجه: این نوشته حاوی اسپویلرهای ملایمی برای «پادشاه زن» است.
تصور کنید هیجان من – به عنوان یک زن سیاهپوست به نام یک ملکه آفریقایی جنجالی – برای دیدن یک فیلم هالیوود در مورد یک واحد بی باک از زنان جنگجو متعهد به محافظت از پادشاهی Dahomey در غرب آفریقا برای بیش از 200 سال است.
«پادشاه زن» با الهام از وقایع واقعی به کارگردانی جینا پرینس-بایتوود و تهیه کنندگی بازیگر برنده جایزه اسکار ویولا دیویس (که همچنین در آن ایفای نقش می کند) و بازیگر/تهیه کننده کهنه کار ماریا بلو. و فیلم مورد انتظار آخر هفته گذشته در اولین نمایش خود در گیشه داخلی 19 میلیون دلار به دست آورد، بنابراین واضح است که من در اشتیاق خود تنها نبودم.
این فیلم داستان Agojie، قدرتمندترین ارتش تمام زن در تاریخ جهان، تعهد بینظیر آنها به کشورشان، به یکدیگر و به پادشاه خود Ghezo را روایت میکند که جان بویگا آن را استثنایی بازی میکند.
اما فراخوان هایی برای تحریم این فیلم وجود دارد، زیرا از نظر منتقدان آن (حتی کسانی که خواستار تحریم نیستند)، نقشی را که پادشاهی داهومی در تجارت برده در اقیانوس اطلس ایفا می کند، کمتر بازی می کند. از نظر آنها، این فیلم تخیلی، الهام گرفته از رویدادهای واقعی، اطلاعات کافی در مورد یک تاریخ وحشتناک – ربودن و فروش آفریقایی ها توسط پادشاهی داهومی و اویو – به دست نمی دهد، یعنی در قوس روایی فیلم، یک داستان فرعی، در حالی که خط داستانی اصلی بر روی گروهی از زنان افریقایی بداخلاق متمرکز است که با هم زندگی می کنند، عشق می ورزند و با هم کار می کنند تا اطمینان حاصل کنند که مردمشان آزاد می مانند.
دوره شدیدترین درگیری داهومی در تجارت برده شامل قاچاق آفریقای غربی در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بود، عمدتاً با گرفتن اسیران که سپس توسط بازرگانان اروپایی به بردگی خارج شدند. پادشاه واقعی قزو در نهایت با پایان دادن به مشارکت داهومی در تجارت برده در سال 1852، تحت فشار دولت بریتانیا (که برده داری را در سال 1833 لغو کرده بود) موافقت کرد.
با این حال، تجارت برده اقیانوس اطلس به سختی در فیلم نادیده گرفته می شود. در ابتدای فیلم، شخصیت دیویس، نانیسکا، پادشاه را به خاطر اجازه دادن به مردمش – و دیگر آفریقایی ها – برای مشارکت در تجارت توصیه می کند. او تمام فیلم را صرف صحبت در مورد اینکه چگونه فروختن افراد خودت اشتباه است و جایگزین هایی برای عمل وحشیانه ارائه می دهد. اوج فیلم شامل آگوجی است که آفریقایی هایی را که قرار بود به دنیای جدید منتقل کنند، آزاد می کند.
جالب نیست که برخی از کسانی که با صدای بلند برای تحریم دعوت می کنند، سیاه پوستان هستند؟ فراخوانهای مشابهی درباره فیلمهایی مانند «12 سال بردگی»، «جانگوی رها شده» یا «پرنده پروردگار خوب» – به فیلمهایی درباره تجارت برده که مجوز خلاقیت فراوانی در به تصویر کشیدن شخصیتها، خطوط داستانی و خود نهاد بردهداری داده شده است، کجا بود؟
ارزشی ذاتی در فیلمی در مورد گروهی پویا از زنان جنگجوی سیاهپوست وجود دارد که بسیاری نامشان را نشنیده بودند، از پادشاهی غرب آفریقا که اکثر آنها نمی توانستند روی نقشه پیدا کنند، که مفهوم برتری مرد را به چالش می کشند. جنجالهای فیلم تنها نیاز به دیدن آن و صحبت در مورد آن توسط افراد بیشتری را تشدید میکند.
در همین حال، منتقدانی که خواستار بازنمایی واقعی تر از تجارت برده هستند، ممکن است انرژی خود را به جای دیگری هدایت کنند: آنها ممکن است بر این واقعیت تمرکز کنند، به عنوان مثال که سیستم های مدارس در سراسر ایالات متحده در حال برداشتن گام هایی برای پاک کردن واقعیت و میراث آن از برنامه های درسی هستند. یا اینکه بسیاری از آمریکایی ها وقتی بحث در مورد برده داری به غرامت تبدیل می شود، آن را به عنوان “بسیار مهم” رد می کنند. یا اینکه تجارت برده در طول تاریخ بیش از 100 سال در تلویزیون و فیلم نادرست معرفی شده است – به فیلم های کلاسیک “مانند تولد یک ملت” (1915) یا “بر باد رفته” (1939) یا کلاسیک های تلویزیونی “کلبه عمو تام” مراجعه کنید. (1987) و “ریشه ها” (1977).
من گمان میکنم که بسیاری از انتقادها و بیشتر تلاشها برای سرکوب این فیلم واقعاً در مورد به تصویر کشیدن زنان جنگجوی سیاهپوست قدرتمندی است که در هالیوودی که هنوز اکثراً سفیدپوست و مرد هستند میجنگند و نبردها را میبرند. نه فقط در فیلم، بلکه در حقیقت خلق آن، و تماشاگرانی که قبلاً به دست آورده است، زنان سیاهپوست برنده میشوند – و ترولهای مخالف فیلم در حال شکست هستند.
همانطور که در مورد هر چیز دیگری است، “پادشاه زن” در مورد سفر پرمخاطره زنان سیاه پوست – و موانعی که با آنها روبرو هستند – در جستجوی آزادی و تعیین سرنوشت در جهانی است که در آن زن ستیزی و زن ستیزی حاکم است.
«پادشاه زن» یک فیلم برجسته به سنت کلاسیک هایی مانند «اسپارتاکوس» (1960)، «شجاع دل» (1995) و «گلادیاتور» (2000) است. تفاوت این است که زنان سیاه پوست در مرکز اکشن قرار دارند، هم روی صفحه و هم پشت دوربین. این تفاوتی است که ارزش دیدن فیلم را بیشتر می کند.
هالیوود بیشتر عمر خود را صرف انکار استعدادهای زنان سیاه پوست کرده است. تلاش برخی برای پاک کردن آثارشان در «زن شاه» جای تاسف دارد. اما نباید کار کند – و نخواهد شد. هرکسی که تصویر تجارت برده را در فیلم مشکلساز میبیند، باید آن را به هر حال تماشا کند – و سپس به یک بحث پر جنب و جوش در مورد اینکه چه چیزی مؤثر است، چه چیزی مؤثر نیست و چگونه میتوان آن را با دقت بیشتری به تصویر کشید، بپیوندد.
در تضادها و تضادها حتی – یا شاید به خصوص – ارزش فکری و فرهنگی وجود دارد.