برای شرکت ها، این به معنای سه چیز است. اول، ما باید استرس روحی و روانی افراد را بپذیریم و منابع و پشتیبانی را فراهم کنیم و بدانیم که فقط به این دلیل که همان بیماری همه گیر را تجربه می کنیم، به این معنی نیست که تجربه مشابهی داریم. دوم، ما باید راههایی برای ایجاد انعطافپذیری بیشتر در زندگی کاری پیدا کنیم و زمان چهره یا زمان سفر را معادل بازده و خلق ارزش فرض نکنیم. و سوم، ما باید مردم را دوباره گرد هم بیاوریم و باید ارتباط برقرار کنیم. وقتی می توانید با همکاران باشید احساس بهتری به شما دست می دهد. شرکت هایی که در این سه بعد شکست می خورند واقعاً در موقعیت بسیار آسیب پذیری نسبت به نیروی کار خود قرار دارند.
فراتر از همه اینها، به اعتقاد شما چه عواملی در کمبود نیروی کار مؤثر است؟
این یک اقتصاد قوی است و مردم نسبت به رشد خوشبین هستند و به دنبال سرمایه گذاری هستند، بنابراین تعداد زیادی شغل درج شده است. صادقانه بگویم، دولت حمایت زیادی کرد. ما شیر مهاجرت را بستهایم، و قبلاً شیر آزادسازی بود. انعطاف پذیری افراد برای انتخاب های مختلف بیشتر از آن چیزی است که انتظار می رفت. بنابراین فکر میکنم کارگران برای گرفتن شغل عجله نمیکنند و بیشتر تقاضا میکنند.
وقتی بچه ها به مدرسه نمی رفتند، همه راننده های اتوبوس را اخراج می کردند. اکنون تقاضای زیادی وجود دارد، اما یافتن رانندگان اتوبوس چندان آسان نیست، زیرا برخی از آنها انتخاب های متفاوتی برای زندگی خود داشتند. برای انجام آن شغل باید به خوبی آموزش دیده باشید. این کاری نیست که هر کسی بتواند یا باید انجام دهد. بنابراین حتی در چنین حرفهای، وقتی نیروی کارمان را مختل میکنیم، مردم فقط با ضربان قلب برنمیگردند.
ما می دانیم که تغییرات آب و هوایی یک مسئله برای دهه هاست. چرا مدیران عامل در حال حاضر به ظاهر انگیزه زیادی برای انجام کاری در مورد آن دارند؟
این تمایل وجود دارد که می گویند: “اگر من طرز فکر شما را تغییر دهم، رفتار خود را نیز تغییر خواهید داد.” اما در واقع آنقدرها هم درست نیست. این نگاه یک روانشناس به جهان است. دیدگاه یک جامعه شناس از جهان این است: “اگر می خواهید رفتار کسی را تغییر دهید، بافت اطراف او را تغییر دهید و او به آن زمینه پاسخ خواهد داد.” آنچه در دو سال گذشته دیدهایم واقعاً تغییر شکل زمینه است. این شماره است. 1 موضوع، قطعا در اروپا، در بسیاری از نقاط ایالات متحده و در سایر نقاط جهان.
و واضح است که سرمایه گذاری مورد نیاز برای رفع آن واقعی است. امیدواریم 3 تا 5 تریلیون دلار در سال برای 30 سال برای تغییر اقتصاد جهانی هزینه کنیم. کارهای زیادی برای انجام دادن در آنجا وجود دارد. شرکت ها متوجه شده اند که اگر حرکت نکنند، خطر مختل شدن دارند. کل آن بسته را کنار هم قرار دهید. فکر می کنم به نقطه اوج رسیده ایم.