روزی برای تجلیل از الگین بیلور، که لس آنجلس لیکرز به تازگی با مجسمه ای در خارج از میدان خانه خود از او تجلیل کرده بود. در آن شب گرم آوریل 2018، یکی از بزرگترین آنتاگونیست های بیلور ظاهر شد و به طور برجسته در میان جمعیت نشست.
بیل راسل هرگز با لباس چوگان سبز خود در یک رویداد لیکرز ترکیب نمی شود.
جری وست، هم تیمی بیلور در تمام آن سالها، پشت یک سخنرانی ایستاده بود و نمیتوانست متوجه حضور راسل نشود.
وست گفت: «همه ضررهای این آقا اینجاست. “نام لعنتی تو را فراموش کردم. چیست؟ بیل؟ نام خانوادگی – بیل راسل، همین است؟»
جمعیت این بیت را دوست داشتند و وست ادامه داد.
داستان های باورنکردنی تری در رختکن بازنده وجود دارد – و به خصوص وقتی که همان تیم لعنتی و این مرد خندان اینجا باشد.
در چند قدمی، راسل واقعاً لبخند می زد، کاملاً. او در طول اجرای وست می خندید. راسل بوستون سلتیکس را به 11 قهرمانی رساند که هفت مورد از آنها با پیروزی در فینال NBA بر لیکرز – و همه آنها به رنگ سبز سلتیکس بود.
وست در شش تیم از آن تیم های لیکرز بازی کرد که به سلتیکس راسل شکست خوردند و این دو بعداً با هم دوست شدند. او مطمئن شد که میهمانان آن روز، ضربات بازیگوش او را با انیموس واقعی اشتباه نگیرند و به آنها بگوید که راسل را دوست دارد.
برای راسل که در سالهای آخر عمرش معمولاً زینگرها را تحویل میداد، این یک تغییر نقش بود. عمیقاً به خاطر کارهایی که در زمین و خارج از آن انجام میداد، احترام زیادی داشت، ضربات او همیشه با خنده روبهرو میشد، و در لحظاتی که صمیمانه بود، جدیت او با قدردانی عمیق بازیکنانی مواجه میشد که راسل به خاطر آنها NBA را تغییر داد.
خانواده راسل روز یکشنبه اعلام کردند که او با آرامش در حالی که همسرش در کنارش بود درگذشت. او 88 سال داشت. این بیانیه به قهرمانیهای راسل – دو در دبیرستان، دو در کالج، یکی در المپیک و 11 سال در NBA – اشاره کرد و به افتخارات شخصی او اشاره کرد و مبارزه مادامالعمر او علیه تبعیض نژادی را برجسته کرد. همچنین شامل توافقی بود که مردم راسل را در دعاهای خود نگه دارند. در این بیانیه آمده است: «شاید یکی دو لحظه از لحظات طلایی را که او به ما هدیه داد، دوباره زنده کنید، یا خندهی علامت تجاری او را در حالی که از توضیح داستان واقعی در پس آن لحظات لذت میبرد، به یاد بیاورید.
دنیای بسکتبال با یادآوری تمام زندگی او، از جمله لحظات طنز، از او تجلیل کرده است.
این همه قد بلند را از کجا پیدا کردند؟ راسل در یک نمایش جوایز NBA در سال 2017 روی صحنه درخواست کرد. لیگ مراکز بزرگ دیگری – شکیل اونیل، آلونزو مورنینگ، دیکمب موتومبو، دیوید رابینسون و کریم عبدالجبار – را گرد هم آورده بود تا یک جایزه یک عمر دستاورد را به راسل اهدا کنند.
او با دقت به گروه نگاه کرد و به هر یک از آنها اشاره کرد. سپس دستش را دور دهانش گرفت و با زمزمه ای صحنه ای، از زبان رنگارنگی استفاده کرد تا بگوید همه آنها را خواهد زد.
یک سال بعد او در بین تماشاچیان همان نمایش جوایز نشست.
“آقای. بیل راسل، چارلز بارکلی، مهاجم تالار مشاهیر، روی صحنه گفت: «متشکرم.
دوربین به سمت راسل رفت و او لبخند زد و انگشت وسطش را به سمت بارکلی دراز کرد.
اواخر همان شب، راسل توضیحی در توییتر منتشر کرد: “با عرض پوزش از همه، فراموش کردم پخش زنده تلویزیونی بود و هر وقت چارلز را می بینم نمی توانم جلوی خودم را بگیرم، این غریزه خالص است.”
شوخیهای او اغلب مملو از جسارتهای به دست آمده بود، و به دلیل هیبتی که بسکتبالیستهای نسلهای آینده به او نگاه میکردند، خوب بازی میکردند.
آنها از استعداد او در زمین شگفت زده شدند، که چگونه او به مخوف ترین مدافع دوران خود تبدیل شد – یک نیروی غالب قبل از اینکه بلوک ها به یک آمار رسمی تبدیل شوند. اما حتی بیشتر از این، آنها به نحوه تبدیل شدن او به اولین سوپراستار سیاهپوست NBA در دوران جداسازی، که در جیم کرو جنوبی متولد شد و با نژادپرستی در جامعه و در NBA مبارزه کرد، احترام گذاشتند. او و هم تیمی های سیاه پوستش از خدمات در یک رستوران محروم شدند. در دهه 1950، او در مورد سیستم سهمیه بندی غیررسمی NBA صحبت کرد که مانع از حضور بیشتر بازیکنان سیاه پوست در لیگ می شد.
برخی از بازیکنان تالار مشاهیر هستند که از به اشتراک گذاشتن نظر خود خجالت نمی کشند که دوران اخیر بسکتبال بسیار بدتر از دوران خودشان بوده است.
با این حال، با افزایش سن راسل، او اغلب نشان می داد که عشق و احترامی را که از برخی از ستاره های جوان بازی به دست آورده بود، متقابلاً نشان می دهد.
در بازی All-Star در سال 2008، یک دوربین او را در حال به اشتراک گذاشتن یک لحظه لطیف با گارد لیکرز، کوبی برایانت، شکار کرد.
راسل به برایانت گفت: “من بسیاری از بازی های شما را تماشا می کنم.”
برایانت در حالی که لبخندی روی صورتش پخش شد گفت: متشکرم.
راسل به برایانت گفت که وقتی بازیها را تماشا میکند، سعی میکند بفهمد برنامههای بازیکنان خاصی در آن بازیها چیست و سپس ببیند که چقدر توانستهاند برنامهشان را اجرا کنند.
برایانت مشتاقانه گفت: من هم همینطور. اما من این را فهمیدم چون کتاب شما را خواندم.
آن دو با هم خندیدند و سپس راسل به برایانت گفت که به او افتخار می کند که انگار پسر خودش است. برایانت دوباره از او تشکر کرد و آنها در آغوش گرفتند.
سالها بعد، برایانت گفت که راسل برای او مربی شده است، او به سادگی تلفن را برداشت تا تماس بگیرد و از راسل راهنمایی بخواهد.
در ژانویه 26 سال 2020، برایانت به همراه دخترش جیانا و هفت نفر دیگر در یک سقوط هلیکوپتر جان باختند. لیکرز و سلتیکس چند هفته پس از سقوط در لس آنجلس با یکدیگر بازی کردند. راسل با پیراهن لیکرز – پیراهن برایانت – و کلاهی که حروف اول برایانت به رنگ بنفش در قلب زرد دوخته شده بود، در این بازی شرکت کرد.
رابطه آنها از رقابت تلخ لیکرز و سلتیکس فراتر رفت، درست مانند رابطه راسل با وست.
او همچنین پیوند ویژه ای با کوین گارنت داشت که در سال 2008 سلتیکس را به اولین فینال NBA از سال 1987 رساند. گارنت کار خود را با تیم مینه سوتا تیمبرولوز آغاز کرد، اما در سال 2007 به سلتیکس مبادله شد.
شما بازیکن مورد علاقه من برای تماشا هستید. تو هیچ وقت من را ناامید نمی کنی. ESPN این فیلم را در سال 2008 قبل از مصاحبه راسل و گارنت پخش کرد.
گارنت گفت: “شما جوک های زیادی می سازید.” “من نمی دانم که آیا این واقعی است یا نه.”
راسل در حالی که خنده گارنت جدی شد پاسخ داد: «نه، واقعی است. “و تو هرگز من را ناامید نکردی. و بالاخره لباس مناسب پوشیدی.»
سپس این کلیپ مصاحبه ای را بین راسل و گارنت نشان داد. آنها روی صندلیهایی روبهروی یکدیگر، در کنار پسزمینهای از یادگاریهای سلتیکس نشستند.
راسل گفت: “من فکر می کنم که شما حداقل دو یا سه قهرمانی را در اینجا کسب خواهید کرد.” “و اگر این کار را نکردی اما دیدم که همانطور که باید بازی می کنی، یکی از بازی هایم را با تو به اشتراک می گذارم.” وی افزود: اگر آن طور که بازی می کنی و خودت را وقف انجام آن کنی، می آیند.
بعداً در گفتگو، راسل به گارنت پیامی مشابه پیامی که برایانت داد داد.
راسل گفت: «نمیتوانم بیشتر از بچههایم به تو افتخار کنم.»
راسل و گارنت با معنا به یکدیگر نگاه کردند. تشخیص دقیق پشت عینک مربعی شکلش سخت بود، اما وقتی راسل با گارنت صحبت می کرد، به نظر می رسید که چشمانش خیس شده بودند.
او با یک شوخی در مورد اینکه چگونه Garnett’s No. 5 نزدیک به شماره بود. 6، شماره خودش، و سپس خندید، صدایش پررونق، خشن و حبابآلود به یکباره – خندهای که تعداد کمی از کسانی که آن را شنیده بودند میتوانستند فراموش کنند.